loading...
قلم دل
پوریا بازدید : 94 جمعه 21 تیر 1392 نظرات (0)

السلام علیک یابقیة الله

نمی دانم ازکدامین صفحه ی کتاب انتظارقصه ی آمدنت را مثل لالایی شبانه برای دل خسته وبی قرارم بیان کنم.اخردلم باشنیدن

 

جملات غریب داستان تنهایی بیشتربهانه ی امدنت را میگیرد. به دلم نویدمیدهم که روزی از راه می رسی،کاش می دانستم کی و

 

ازکجای سرزمین نورظهور میکنی تابه یمن قدومت انجارا باگلهای نرگس ویاس گلباران کنم.غروبهای جمعه به انتهای کوچه

 

انتظارخیره می شوم تاشاید شمیم امدنت مشاممان رانوازش کندوهدهد خوش خبرسرزمین وصال خبرامدنت رابرای چشمان

 

منتظرمان بیاوردتا پلکهای سنگین ازبار اشک تنهایی رابا لبخند شوق سبک کند

.

یامهدی محمد،،خوش حالم که سعادتی پیداکردم وچهل صباح دعای عهد رابا لبانی خسته و بغضی سنگین وروحیه ای سرشاراز

 

امیدتمام کرده وبه پسا این افتخار در نیمه شب تنهایی خویش وضویی با (شوق وصال) ساخته وبه اقامه ی دورکعت نمازایستادم و

 

جمله ی ایاک نعبدوایاک نستعین را باناله های اللهم  عجل لویک الفرج همراه کرده ونمازرا به امید اینکه فرغ به پایان می رسد

 

به روح مبارک مادرت بی بی فاطمه ی مرضیه هدیه کردم.انقدر این بقیة الله را صبح های جمعه برایت زمزمه میکنم بلکه ارمینه

 

ی دیگری بیایی وبه چشمان بی سویمان نورامیدببخشی

 

آمین یارب العالمین

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آیاوب قلم دل راه دوست دارید و به درد شما کاربران میخورد؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 26
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 20
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 34
  • بازدید ماه : 291
  • بازدید سال : 3,049
  • بازدید کلی : 28,863